.
اگر کم خوردنی باشد چو مورت
بوَد کم خوردنِ کرمانِ گورت
اگر هر روز یک خرما کنی قوت
مسلّم مانی از کِرمان تابوت
چو کِرمانت برای بندبند است
به یک خرما ازین کرمان پسند است
چنین تو پشت گرم از آب ونانی
شکم پر کرده در پهلوانی
نه ای بی مبرز و بی مطبخ ای مرد
دلت نگرفت ازین دو دوزخ ای مرد؟
ز یک دوزخ به دیگر دوزخ آئی
که از مبرز بسوی مطبخ آئی
چو نشکیبی دمی از لوت و از لات
بسودا چند پیمائی خیالات
ترا گفتند جان را ده طهارت
تو تن را میکنی دایم عمارت
به باطن حرمتت باید همیشه
که جز خدمت بظاهر نیست پیشه
کسی گفت آتشی درخویشتن زن
چو خوردی لقمه ای بنشین و تن زن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر