روزی شیخ ابوسعید ابوالخیر با جمعی از صوفیان به در آسیایی رسید،سر اسب را کشید و ساعتی توقف کرد.پس گفت:"می دانید که این آسیاب چه میگوید؟
میگوید:"که تصوف این است که من در آنم،(درشت میستانم و نرم باز میدهم ،پس چون کسی سخن گوید:تو پاسخ نرم و ملایم گوی و اگر بدی کند ،تو نیکی کن."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر