۱۳۸۹ آبان ۲۸, جمعه

تصوف و صوفی از دیدگاه عارفان


جنید (ره) گفت: تصوف، صاف کردن دلست از مراجعت خلقت و مفارقت از اخلاق طبیعت و فرو ميرانیدن صفات بشریت و دور بودن از تمایلات نفسانی و فرود آمدن بر صفات روحانی و بلندشدن به علوم حقیقی و بکار داشتن آنچه برترین است و نصیحت کردن جمله امت و وفا بجای آوردن بر حقیقت و متابعت پیغمبر کردن در شریعت.و گفت: تصوف آن بود که با خدای باشی بدون چشم داشتی به پاداش.ایشان گفت: صوفی آنست که دل او چون دل ابراهیم سلامت یافته بود از دوستی دنیا و بجای آرنده فرمان خدای بود و تسلیم او تسلیم اسماعیل و اندوه او اندوه داوود نبی و فقر او فقر عیسی و صبر او صبر ایوب و شوق او شوق موسی در وقت مناجات و اخلاص او اخلاص محمد (ص)
ابوسلیمان دارائی (ره) گفت: تصوف آن است که ایشان کارهایی میکند که جز خدای نداند و پیوسته با خدای بود چنانکه جز خدای نداند.
سهل بن التستری (ره) گفت: تصوف اندک خوردن است و با خدای آرام گرفتن و از خلق گریختن.
معروف کرخی (ره) گفت: گرفتن حقایق و گفتن به دقایق ( به موقع سخن گفتن ) و نومید شدن از آنچه هست در دست خلایق
ابوحفص حداد (ره) گفت: تصوف بر پایه ادب است.

ابوالحسن نوری (ره) گفت: تصوف آزادی است و جوانمردی و ترک تکلف و سخاوت.
ابومحمد رویم (ره) گفت: تصوف مبنی است بر سه خصلت تعلق پذیری به فقر و افتقار و نائل شدن به بخشش و ایثار کردن و ترک کردن اعتراض و اختیار
ابومحمد رویم (ره) و نیز ابومحمد مرتعش (ره) گفته اند: تصوف ایستادن است بر اعمال نیکو.
ابوالحسن بوشنجی (ره) گفت: هیچ آرزویی نداشتن و مداومت بر عمل
ابوبکر کتانی (ره) گفت: همه ی تصوف اخلاق نیکوست و هر که اخلاقش نیکوتر باشد، تصوف وی بیشتر.
شبلی (ره) گفت: صوفی آنست که منقطع بود از خلق و متصل بود به حق ، به مانند حضرت موسی(ع)
و در آخر ؛
ابو محمد رویم (ره) پرسید از ذات تصوف؛ جنید (ره) گفت: بر تو باد که دور باشی از این سخن. باشد که ظاهرش بگيری و سر از ذاتش نپرسی که ستم کردن بر وی بود. او بر جنید التماس کرد. ایشان گفت: صوفیان قومی اند قائم با خداوند چنانکه ایشان را نداند جز خدای

هیچ نظری موجود نیست: