مشاهداتي از اين نوع كه به پديدههاي مرتبط با »ادراكات فراحسي« (ESP) نسبت داده ميشوند، براي افراد عادي جامعه سيمايي آشنا اما كمياب دارند، ولي براي برخي از افراد كه آمادگي و استعدادهاي ويژهاي در زمينه ادراكات روحي دارند، تكرار چنين حالاتي حتي چند بار در روز مسئلهاي عادي و معمولي به شمار ميرود. پديدههاي مرتبط با ادراكات فراحسي هميشه با ما هستند و در بسياري از موارد، زندگي روزمره ما را تحت تأثير خود قرار ميدهند، ولي با اين وجود ما به ندرت متوجه وجود و حضور فعال آنها ميشويم. علاوه بر مثالهايي كه آمد، بسياري از پديدههاي مشابه كه در زمينههاي حفظ زندگي يا سلامتي، خلاقيت، شانس، روابط اجتماعي، روابط عاشقانه، جذابيتهاي فردي و موهبتهاي ويژه و... به ما روي ميآورند به صورت صحيح مورد ارزشيابي و شناسايي قرار نميگيرند. اصطلاح دريافتهاي فراحسي به طور ضمني به وجود حسي جدا از حواس پنجگانه اشاره ميكند. بهترين دلايل يا شواهدي كه وجود و اصالت ESPرا تأييد ميكنند و آن را به عنوان يك استعداد طبيعي انسان مشخص ميسازند، مشاهده و ثبت بسياري از حوادث مسلم و بارز روحي است كه نه تنها در زندگي انسان بلكه در زندگي حيوانات، حشرات و حتي نباتات مشاهده ميشوند. حيوانات اغلب ميتوانند خطرات احتمالي يا در شرف وقوع را احساس كنند و خود را از آن دور نگه دارند. يكي از مثالهاي بارز اين احساس خطر كه توسط ناظران متعددي مورد تأييد قرار گرفته، خودداري پرندگان از نشستن بر روي شاخههايي از درخت است كه لحظاتي بعد مورد اصابت صاعقه قرار ميگيرند. اكثر دانشمندان بر اين باورند كه اين استعدادها با قدرت و دقت بيشتري در انسانهاي اوليه وجود داشته و با گذر زمان، از آنجا كه پس از پيدايش زندگي اجتماعي و تمدن و گرايش بشر به منطق علمي نيازي به استفاده از آنها وجود نداشته، به تدريج ضعيف شده يا به كلي فراموش شده است. در جريان زندگي به تدريج كوشش ميكنيم تمركز و توجه زياد بر حواس را فرا بگيريم، بخصوص با تمركز، حوزه آگاهي و توجه خويش را تنگتر ميسازيم. پيامد اين روند، تقليل و تحليل قدرتهاي روحي انسان است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر