هر نظريهاي كه در زمينه هوشياري و آگاهي مطرح ميشود به نوعي تحت تاثير فلسفهاي قرار دارد كه متداول و غالب است. در دانش ماديگرايانه معاصر كه بر غرب حكومت ميكند، شعور و آگاهي تنها به عنوان آثار و نشانههايي از مغز، تلقي و تصور ميشود. اما فلسفه شرق مسئله را از زاويه كاملاً متفاوتي مد نظر قرار داده و تمام اين آثار و شواهد را مربوط به حقايق روحي و بازتابهايي از قدرت روحي ميانگارد. از اين ديدگاه ذهن انسان پديدهاي منفرد و شخصي نيست بلكه يك وجود جهاني است
محققان اينطور پاسخ دادهاند، ذهن و سطح آگاهي انسان تعيينكننده برخورداري از توانائيها و محدوديتهاي او ميباشند.
ذهن (روان) آدمي پديدهاي اسرارآميز است و بسان ماشيني بسيار قدرتمند، تاثيري كامل بر جسم، بروز توانائيها و بيماريها و حتي بر كيفيت زندگي انسان دارد و شكلدهنده موفقيتها و شكستهايش ميباشد. اين موضوع قرنهاست كه هم دانشمندان و هم فيلسوفان را متحير ساخته است.
محققان اينطور پاسخ دادهاند، ذهن و سطح آگاهي انسان تعيينكننده برخورداري از توانائيها و محدوديتهاي او ميباشند.
ذهن (روان) آدمي پديدهاي اسرارآميز است و بسان ماشيني بسيار قدرتمند، تاثيري كامل بر جسم، بروز توانائيها و بيماريها و حتي بر كيفيت زندگي انسان دارد و شكلدهنده موفقيتها و شكستهايش ميباشد. اين موضوع قرنهاست كه هم دانشمندان و هم فيلسوفان را متحير ساخته است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر