۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

اعتياد


ماركس مي گفت مذهب افيون ملت هاست .امروزه  در برخي جوامع "مواد افيوني" مذهب مردم است .
هيچ دارويي نمي تواند هوشياري را افزايش دهد دارو تنها مي تواند  درآمد  شركت سازنده  آن را  افزايش دهد.
معالجه معتاد به  " هروئين "  با " متادون " مثل معالجه معتاد به "  اسكاچ " ( ويسكي اسكاتلندي )  با "بوربن" ( نوعي  ويسكي ) است .
غلبه  بر اعتيادات  قوي - اعم از كشيدن سيگار يا تزريق هروئين عملا هم بسيار مشكل است و هم بسيار آسان . بعضي از مردم طي ده ها سال بيهوده  بر عليه چنين عاداتي تلاش مي كنند  ، تعدادي  ديگر تصميم به ترك اعتياد مي گيرند و از شر آن خلاص مي شوند و بعضي اوقات كساني كه براي مدتي طولاني تلاش بيهوده اي كرده اند ناگهان قادر به نجات خود از عادت مذكور مي شوند .ما اسم اين را چه مي توانيم بگذاريم ؟ اين معما تنها با اصطلاح دارو شناسي ماده اعتياد آور مر بوط نيست ، بلكه موضوع شخصيت معتاد نيز مطرح است .
چيزي كه روشن است اين است كه " اعتيا د "  ( دخانيات ، مشروبات ، مصرف تفريحي هروئين ) بخشي از جلوه چشم گير و مهم دروني است كه در آن " بيمار- قرباني " بازيگر آن است . تا كنون همانطور كه الان نيز هست ( تلاش براي مبارزه با اعتياد تنها بخشي از نمايش است) ، شخص ترك عادت خود را مشكل و يا غير ممكن مي يابد . درحاليكه وقتي تصميم به اتمام اين نمايش مي گيرد و صحنه را ترك مي كند مي بيند كه چنگال عادت در هم شكسته و خود را با تعجب از اعتياد رها مي يابد و" معالجه " مي شود  .
...ما از شخصي صحبت مي كنيم كه تحت  تاثير الكل ، هروئين  يا آمفتامين است و معتقديم  كه اين مواد به قدري اثر مي گذارد كه او را در چنگال خود بد بخت مي كند ، به اين دليل آن را از نظر علمي توجيه مي كنيم . اغلب استفاده پزشكي  و  يا غير پزشكي آن ‌را نيز به همين دليل ممنوع مي كنيم  كه معتاد در مصرف اين دارو بيشترين خست را داشته باد . اما يك شخص ممكن است نه تنها تحت تاثير مواد مادي باشد ، بلكه ايده هاي روحاني  و احساساتي همانند ميهن پرستي ، كاتوليك گرايي يا كمونيسم هم داشته باشد.
ولتر مي گفت "من با آنچه تو مي گويي مخالفم ، اما از حق تو براي بيان حرفت  تا پاي جان دفاع مي كنم ." اما امروزه چه كسي مي گويد : " من با آنچه تو مصرف مي كني مخالفم ، اما تا پاي جان از حق توبراي مصرف آن دفاع مي كنم ؟"...
به هر حال ما معتقديم كه هر فرد قادر به حفظ خود در بازار ايده هاست  و يا بايد باشد. هروئين دقيقا اين فساد اخلاقي ما را كه براي داروهاي مخدر ارزشي بيشتر از عقايد  قائل هستيم  مي پوشاند .
گزيده اي از  " دارو ها  "  اثر " توماس ساس"

هیچ نظری موجود نیست: