ماركس مي گفت مذهب افيون ملت هاست .امروزه در برخي جوامع "مواد افيوني" مذهب مردم است .
هيچ دارويي نمي تواند هوشياري را افزايش دهد دارو تنها مي تواند درآمد شركت سازنده آن را افزايش دهد.
معالجه معتاد به " هروئين " با " متادون " مثل معالجه معتاد به " اسكاچ " ( ويسكي اسكاتلندي ) با "بوربن" ( نوعي ويسكي ) است .
غلبه بر اعتيادات قوي - اعم از كشيدن سيگار يا تزريق هروئين عملا هم بسيار مشكل است و هم بسيار آسان . بعضي از مردم طي ده ها سال بيهوده بر عليه چنين عاداتي تلاش مي كنند ، تعدادي ديگر تصميم به ترك اعتياد مي گيرند و از شر آن خلاص مي شوند و بعضي اوقات كساني كه براي مدتي طولاني تلاش بيهوده اي كرده اند ناگهان قادر به نجات خود از عادت مذكور مي شوند .ما اسم اين را چه مي توانيم بگذاريم ؟ اين معما تنها با اصطلاح دارو شناسي ماده اعتياد آور مر بوط نيست ، بلكه موضوع شخصيت معتاد نيز مطرح است .
چيزي كه روشن است اين است كه " اعتيا د " ( دخانيات ، مشروبات ، مصرف تفريحي هروئين ) بخشي از جلوه چشم گير و مهم دروني است كه در آن " بيمار- قرباني " بازيگر آن است . تا كنون همانطور كه الان نيز هست ( تلاش براي مبارزه با اعتياد تنها بخشي از نمايش است) ، شخص ترك عادت خود را مشكل و يا غير ممكن مي يابد . درحاليكه وقتي تصميم به اتمام اين نمايش مي گيرد و صحنه را ترك مي كند مي بيند كه چنگال عادت در هم شكسته و خود را با تعجب از اعتياد رها مي يابد و" معالجه " مي شود .
...ما از شخصي صحبت مي كنيم كه تحت تاثير الكل ، هروئين يا آمفتامين است و معتقديم كه اين مواد به قدري اثر مي گذارد كه او را در چنگال خود بد بخت مي كند ، به اين دليل آن را از نظر علمي توجيه مي كنيم . اغلب استفاده پزشكي و يا غير پزشكي آن را نيز به همين دليل ممنوع مي كنيم كه معتاد در مصرف اين دارو بيشترين خست را داشته باد . اما يك شخص ممكن است نه تنها تحت تاثير مواد مادي باشد ، بلكه ايده هاي روحاني و احساساتي همانند ميهن پرستي ، كاتوليك گرايي يا كمونيسم هم داشته باشد.
ولتر مي گفت "من با آنچه تو مي گويي مخالفم ، اما از حق تو براي بيان حرفت تا پاي جان دفاع مي كنم ." اما امروزه چه كسي مي گويد : " من با آنچه تو مصرف مي كني مخالفم ، اما تا پاي جان از حق توبراي مصرف آن دفاع مي كنم ؟"...
به هر حال ما معتقديم كه هر فرد قادر به حفظ خود در بازار ايده هاست و يا بايد باشد. هروئين دقيقا اين فساد اخلاقي ما را كه براي داروهاي مخدر ارزشي بيشتر از عقايد قائل هستيم مي پوشاند .
گزيده اي از " دارو ها " اثر " توماس ساس"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر