۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

باگوان شری راجنیش اشو

 
تو، کسانی که دوستشان داری و کسانی که از آنها متنفریهمگی جلوه های خداوند هستید.همین جمله ی کوتاه میتواندتمام زندگیت را دیگرگون سازد.قادر است تمام دیدگاهت را عوض کند.لحظه ای که فرد دریابد که همه چیز یکی است،عشق به خودی خود طلوع میکند.و عشق یعنی تصوف.

اشو یکی از کسانی است که دروازه ی زندگی در بعد بی زمان حال را کشف کرد و خود را یک « وجودگرای واقعی » خواند.او زندگی خود را وقف برانگیختن دیگران برای یافتن این دروازه (گام نهادن به بیرون از دنیای گذشته و کشف دنیای جاودانگی) ساخت.اشو در 11 دسامبر 1931 در شهر کوج وادا در ایالت مادیاپرادش هندوستان متولد شد. از اوان کودکی ثابت کرد که روحی عصیان گر و مستقل است. او اصرار داشت که به جای دریافت دانش و باور از دیگران، او خودش باید حقیقت را تجربه کند.

او درباره خود میگوید: من سرآغاز یک آگاهی کاملا متفاوت هستم. لطفا مرا با گذشته در تماس قرار ندهید، گذشته حتی ارزش یادآوری هم ندارد.

سخنان او به مریدانش از تمام دنیا، در بیش از 600 جلد کتاب موجود است که به بیش از سی زبان ترجمه شده.او میگوید: پیام من، نظریه نیست، فلسفه نیست، پیام من نوعی کیمیاگری است، دانش تحول روحانی است. بنابراین فقط آنان که مایلند بر آنچه که هستند بمیرند و دوباره به چیزی جدید (آنقدر تازه که اینک حتی تصورش را هم نمیتوانند بکنند) متولد گردند...فقط این مردم با شهامت معدودند که آماده ی شنیدن پیام من هستند، زیران شنیدن این پیام نیز مخاطره آمیز است.با شنیدن، شما نخستین گام را برای زایش دوباره برداشته اید. پیام من فلسفه نیست که مانند تن پوشی آن را به بر کنید و با آن پز بدهید.پیام من نظریه نیست که بتوانید با آن از شر پرسشهای مزاحم تسلی بیابید. نه، پیام من ارتباطی کلامی نیست. بسیار بیش از اینها مخاطره آمیز است. پیام من چیزی کمتر از مرگ و زایش مجدد نیست

هیچ نظری موجود نیست: