۱۳۸۹ آبان ۲۷, پنجشنبه

در مغز عاشق چه میگذرد

شور عشق، يعني همان احساساتي كه اوايل آشنايي با يك نفر، ما را مشغول مي‌كند و خواب و خوراكمان را مي‌گيرد، مبناي درستي براي زندگي مشترك نيست؛ يعني اين قبيل عواطف مثل استارت ماشين عمل مي‌كنند. خداوند آنها را در وجود انسان قرار داده كه آدم را به حركت درآورد. ولي ما نمي‌توانيم فقط با استارت‌زدن و باك ِ بدون بنزين حركت كنيم. شواهد زيادي هم براي اثبات اين نکته وجود دارد؛ مثلاً پژوهشگري به نام آرون تعداد زيادي از افرادي را كه دچار عشق حاد و آتشين بودند زير دستگاه FMRI كه از كاركرد مغز عكس مي‌گيرد گذاشت و از آنها خواست به معشوق خود فكر كنند، يا عكس آنها را نشانشان داد. كاركرد مغزي اين افراد نشان داد كه هنگام فكر كردن به معشوق، فقط آن قسمت‌هايي از مغز فعال مي‌شود كه مربوط به «پاداش فوري» است- همان قسمت‌هايي كه اگر گرسنه باشيم و غذا بخوريم فعال مي‌شود؛ يا در افراد معتاد به كوكائين، همان قسمتي كه بعد از مصرف ماده‌ي مخدر به فعاليت مي‌افتد. اين قسمت‌هاي مغز، تشكر فوري را اعلام مي‌كنند و يك چيز فوري طبعاً دوام زيادي هم ندارد. در حالي كه مغز، قسمت‌هاي ديگري هم دارد كه مربوط به پاداش‌هاي طولاني‌مدت‌است.

هیچ نظری موجود نیست: