۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

گاهی اوقات، برای فرار از تمامی کلیشه ها، آنقدر بر خلاف جهت حرکت می کنیم، که خود کلیشه می شویم



اصطلاح ESP معمولاً در سه زمينه مشخص از پديده هاي روحي به كار ميرود: 1) تله پاتي: به معناي ارتباط مستقيم فكر به فكر 2) روشن بيني: قدرت يا قابليت ديدن اشياء يا حوادث از فاصله هاي دور، بدون آنكه از حواس پنجگانه يا امكانات ارتباطي كمك گرفته شود. 3) پيشگويي: استعداد كسب دانش و آگاهي از حوادث آينده، از طريق وسايل و امكانات فوق طبيعي. در شرايط واقعي، از جمله در شرايط آزمايشگاهي، بسيار مشكل است كه بتوان به طور دقيق انواع ESP را از يكديگر مجزا كرد. آنچه كه قبول آن براي بيشتر افراد جامعه ساده تر است، به ويژه افراد روشنفكر نيز بيشتر آن را ميپذيرند، »تله پاتي« است. كلمه ي »تله پاتي« نخستين بار توسط »فردريك مايرز1( Frederick Myers )يكي از پايه گذاران انجمن تحقيقات رواني انگلستان به كار گرفته شده است. اين كلمه از دو لفظ يوناني مشتق شده يكي «tele» به معني دور، و ديگري «paths» به معناي احساس كه مجموعاً »احساس از دور« معني ميدهد. اين پديده شامل دو بخش ميشود. اول انتقال افكار و احساس به اشخاص ديگر و دوم دريافت احساس ديگران. به عبارتي توانايي تبادل )ارسال يا دريافت( افكار و حالتهاي ذهني خود با ديگران بدون استفاده از كلام، اشاره يا حركتهاي فيزيكي در حوزه »تله پاتي« قرار ميگيرد. در بيان محاورهاي، اغلب به »تله پاتي« به عنوان »انتقال فكر« اشاره ميكنيم، كه در طي آن يكي گيرنده و ديگري فرستنده است، در حاليكه يكي از جالبترين موارد تله پاتيك مربوط به تبادل در سطحي عميقتر از افكار آگاه است. در واقع يكي از جذابترين آزمايشات psi)فرارواني(، ذهن آگاه را كاملاً ناديده گرفته و از جسم به عنوان يك كشف كنندهي psi استفاده ميكند

هیچ نظری موجود نیست: