۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

رقص و سماع:از نظر اشو

ایجاد شور و شوق عرفانی و حال و وجد روحانی توسط رقص، موسیقی، شعرخوانی و پایکوبی را سماع گویند .
سماع در میان قریب به اکثر فرقه های متصوفه رواج داشته و در آئین های هندو، قبیله های سرخ پوستان و کشورهای آفریقایی همچون کنیا، نیجریه تا چه رسد به قاره آمریکا از آمریکای مرکزی گرفته تا برزیل و ...
اوشو می گوید: «رقصیدن خاموش نیست. کار بسیار پویایی است. در پایان شما به جنبش تبدیل می شوید. بدن فراموش می شود. تنها جنبش به جای می ماند. راستی این است که رقص غیر زمینی ترین کارهاست. غیر زمینی ترین هنرهاست زیرا که تنها جنبشی آهنین است. رقص از همه رو غیر مادی است. بنابراین به هیچ رو نمی توانید بدان چنگ زنید.(8)»
وی کیفیت سماع را در مشرب خویش چنین تشریح می کند : بهترین حالت انجام سماع با جامعه گشاده و پاهای برهنه است. کوشش کنید حواس خود را درست بالای ناف خویش متمرکز کنید. با چرخیدن درجا و در راستای مخالف گردش عقربه های ساعت آغاز کنیداگر احساس حال به هم خوردگی پیدا کردید می توانید راستای چرخیدن خود را عوض کنید چشم ها را باز و بدن خود را لخت نگاه دارید و دست ها را به حالت آسوده در راستای پهلوها دراز کنید. دست راستتان بالا نگاه داشته شود و کف آن رو به بالا باشد. و دست چپ پایین و کف آن رو به پایین نگاه داشته شود. چشم ها را باز نگاه داشته و برچیزی تمرکز نکنید .
تنها تسلیم حالت تیره و تاری شوید که براثر چرخش تان به شما دست می دهد یا این که نگاه تان راروی دست راست دراز شده خود متمرکز سازید. با چرخش آرام آغاز کرده و اندک اندک تندی خود را بالا برید ... .
موسیقی همراه این چرخش بایست ثابت و ریتم دار و سرزنده باشد و اندک اندک تندتر شود، اما حالت دیوانه وار پیدا نکند. با افزایش هرچه بیشتر تندی چرخش تان در خواهید یافت که مرکزتان آرام و آرام تر می شود. همچنان بچرخید و بچرخید، تا آن که بدنتان احساس کند خود به خود به زمین افتاده است ... هرجا به زمین افتادید در همان نقطه بمانید. دوباره برنخیزید و چرخش خود را از نوع آغاز نکنید. بیدرنگ روی شکم خوابیده و چشمان خود را ببندید و اجازه دهید ناف برهنه شما زمین را لمس کند. خود را در حال فرورفتن در زمین گویی که آغوش مادرتان است احساس کنید. برای دست کم 15 دقیقه در این گامه دوم به سر برید(9) .
به موازات برخی از حیات عرفانی که سماع را جزء لاینفک طریقت دانسته اند همواره عرفان هایی بوده اند که سماع را فاقد هیچ اعتبار سلوکی می دانستند. نام عارفان بزرگی در لیست بلند منکران سماع وجود دارد. کسانی همچون پیر ژنده پوش احمد جامی، شیخ شهید مجدالدین بغدادی، شیخ شهاب الدین ابوحفص سهروردی، عزالدین کاشانی ابوالمفاخر باخزری، شمس الدین ابراهیم ابرقوهی، شیخ شمس الدین لاهیجی و از همه مهمتر عارف نامدار محی الدین ابن عربی.
در مقابل کسانی چون شمس تبریزی، فخرالدین عراقی، اوحد الدین کرمانی، روزبهان بقلی شیرازی، عزالدین نسفی، علاء الدوله سمنانی و عارف کبیر مولانا جلال الدین رومی شیفته سماع و رقص روحانی بوده اند.
در حوزه عرفان اسلامی و صوفی گری عرفا برسر سماع همواره اختلاف داشته اند.
روزبهان بقلی شیرازی در تایید سماع می گوید : در سماع صدهزار لذت است. که به یک لذت از آن هزار ساله راه معرفت توان برید که به هیچ عبادت سیر نشود .
در مقابل هرگاه ابن عربی به صوفیان سماعگر می گذشت به انها می گفت : رقص کنید و بدانید که تنها رقاصید. شما را از عرفان حاملی نیست. بدانید که هنوز در مرحله نفسانیات باقی هستید.
ابن عربی در باب سماع براین باور است که آنچه به عنوان سماع - شعر، آواز، موسیقی و رقص - در میان صوفی و عارفان متداول است. پدیده ای «ضد عرفانی» و ناسازگار با مقام و روح عارفان است. ریشه تفکر ابن عربی همان نکته است که بدان اشاره شد که سلوک و عرفان و شناخت حق، وقار و طمانینه و مانند آن می آورد. نه جهت و خیز و پای بازی و رفتار سبک ! به عقیده وی انفعال و شور و حالی که بر اثر شنیدن نغمه ها و آوازها پدیدآید. ریشه نفسانی دارد و این «خود طبیعی» و نفسانی است که به ابتهاج و جست و خیز در می آید نه «خود معنوی» و الهی از این رو برخی از حیوان ها نیز دارای این حس هستند(10).
در باب علوم قرآنی و شریعت اسلامی گروهی آیه ذیل را مربوط به سماع می دانند آنجا که خداوند می فرماید:
و ما کان صلاتهم عندالبیت الا مکاءاً و تصدیه فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون(11) نماز آنها نزد خانه خدا جز دست زدن و صفیر نبود پس بچشید عذاب را سبب آنچه کفر ورزیدید مقدس اردبیلی از شیخ مفید و او از محمدبن الحسین نقل می کند که گفته است : من و امام هادی(ع) در مسجد پیامبر (ص) بودیم. سپس عده ای از اصحاب امام از جمله ابوهاشم جعفری که جایگاه خاصی نزد امام داشت وارد شدند. بعد از آن گروهی از (صوفیه) داخل مسجد شدند و در گوشه ای دایره وار نشستند و مشغول ذکر و گفتن «لااله الا الله» شدند.
در این حال امام هادی(ع) فرمودند : به اینها توجه نکنید آنها هم پیمانان شیطان و ویران کنندگان ارکان دین هستند ... ( تا آنجا که می فرمایند ) ذکر و ورد آنها رقص و دست زدن و آواز غنایی است. از آنان پیروی نمی کند مگر سفیهان

هیچ نظری موجود نیست: