۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

تناسخ :از دیدگاه اشو

او می گوید : شش دین بزرگ در جهان وجود دارند این ادیان می توانند به دو مقوله تقسیم شوند : یکی مشتمل است بر یهودیت مسیحیت اسلام اینها به یک زندگی باور دارند. شما فقط بین تولد و مرگ وجود دارید. و زندگی همه چیز است. هرچند آنها به بهشت و دوزخ و روز رستاخیز باور دارند. اما اینها تنها عواید حاصله از یک زندگی هستندیک زندگی فرد.
مقوله دیگر هندوئیسم جینسم بودیسم است. آنها به نظریه تناسخ باور دارند ... من مراقبه کرده ام. من به نقطه ای رسیده ام که از آنجا می توانم زندگی های قبلی خود را ببینم و همین برهان بسنده است. این شناخت من است. این تجربه من است. این به میراث هندوان، باورها یا هیچ چیز دیگرشان ربطی ندارد. من براساس اختیار خود سخن می گویم(13)
تناسخ بازگشت به صورت چرخش روح انسان بدون گذشت زمان و بلافاصله پس از مرگ وی در پیکر انسانی دیگر است علت نیز کیفر دیدن یا جهت پاداش یا تزکیه روح و رسیدن به مقامات والای معنوی است. بازگشت ممکن است به بدن انسان صورت نگیرد و روح در بدن حیوانی چون خوک، میمون، گاو، ... ارام گیرد. که در این صورت مسخ صورت می گیرد. و یا روح در گیاهان و درختان حلول کند و فسخ صورت گیرد.
یا روح آدمی به اجسام متفاوت بی جان همچون سنگ، فلزات، ... حلول نماید که این نوع پست ترین بازگشت است و رسخ نام دارد .
اعتقاد به نسخ یا تناسخ در میان بسیاری از عرفان ها رایج است. بسیاری از ادیان هند و برخی از فرقه های اسلامی و در اواخر عده ای از مکاتب عرفان مدرن شرقی مانند اوشو و غربی همچون اکنکار معتقد به تناسخ هستند. دانشمندانی چون فیثاغورث، سقراط افلاطون و ... به تناسخ اعتقاد داشته اند. در مقابل بسیاری از فلاسفه و دانشمندان اسلامی براهینی بر رد و ابطال تناسخ اقامه نموده اند. بزرگانی همچون ابن سینا در اشارات و تنبیهات، ناصر خسرو در زادالمسافرین، صدرالمتالهین در اسفار و مبدأ و معادعبدالرزاق فیاض لا هیچی در گوهر مراد و خواجه نصرالدین طوسی در تجرید الاعتقاد است .
اوشو می گوید : وقتی شب هنگام برای خوابیدن دراز می کشید - وقتی خواب آغاز به نزول برشما می کند و تقریباً شما را در بر می گیرد - آگاهی خود را به آخرین فکر در ذهن شان می آورید. سپس به خواب می روید. و هنگامی که صبح برمی خیزید. و آماده ترک رختخواب می شوید به اولین فکری که پس از برخاستن دارید بنگرید. نتیجه اش برایتان تعجب آور خواهد بود. آخرین فکر شب پیش، اولین فکر روز بعد می شود. به همین طریق آخرین آرزو در لحظه مرگ، اولین آرزو در هنگام تولد می گردد. به هنگام مرگ جسم فاسد می گردد. اما ذهن به سفر خودش ادامه می دهد. سن بدن شما شاید پنجاه سال باشد. اما سن ذهن شما شاید پنج میلیون است کل تمام ذهن های خود را در طول تمامی تولدهایتان داشته اید. حتی امروز با خود دارید. بودا نام جالبی به این پدیده داده است. او اولین کسی بود که این کار را کرد. آن را مخزن آگاهی نامید. ذهن شما مانند یک مخزن تمام خاطرات تولدهای گذشته تان را در خود انباشته می کند از این رو ذهن بسیار پیداست.
و این طور نیست که ذهن شما تنها مخزن تولدهای انسانی باشد : اگر بصورت درختها یا حیوانات متولد شدید، که حتماً نیز چنین است. خاطرات تمام آن تولدها هم اکنون در شما موجود است (14)
در کشف المراد شرح تجرید الاعتقاد می خوانیم، نفوس حادثند. علت آنها خداوند قدیم است. پس باید تاخیر وجود حوادث را نسبت بدان داد. که ابدان هنوز مستعد وجود آن نشدند و نقص از طرف آمادگی خود نفوس است. نه سبب نقص علت آن نعوذ بالله و نمی توان گفت : خدای قدیم نفوسی را که مستعد وجود بودند از اول موجود نکرد بلکه باید گفت مستعد وجود نبودند و چون بدن آماده جان گرفتن شد بر لطف خدا واجب آمد نفسی مناسب آن ایجاد کند تا بدان بدن تعلق گیرد و اگر نفس جدا شده از بدن دیگر هم بدان ملحق شود لازم آید برای یک بدن دو نفس باشد با آنکه گفتیم هر نفس یک بدن بیشتر ندارد. و هر بدن نیز بیش از یک نفس دارد و اگر گویی خدایتعالی چون نفسی را مستعد بدن دانست لازم نیست نفس تازه ایجاد کند بلکه از همان نفوس جدا شده از بدن قبلی یکی را ملحق بدین بدن سازد گوئیم بدن تازه استعداد نفس تازه دارد و معنا ندارد درختی که فعلا مستعد میوه دادن است از میوه های موجود سابق چیزی باو بچسبانند(15) .
ابدان در حال تولد و حتی قبل از تولد در حال جنین بالقوه اند. و اگر لازم باشد ارواح که ممکن است سالیان دراز از آنها بگذرد به این ابدان وارد شوند اجتماع بالقوه و بالفعل حاصل می گردد و چه بسا اجتماع نقیضین. و اگر منتقل شدن نفس بعد از مفارقت به بدن دیگر لازم بود می بایست همواره ابدان از بین رفته با ابدان به دنیا آمده برابر باشند در حالی که چنین نیست.

هیچ نظری موجود نیست: