۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

تانترا Tantra

در بین انواع روشهای روحانی که از آغاز خلقت و در طول تاریخ بر روی کرۀ زمین شکل گرفته است، می توان به تانترا ( طبیعی بودن ) که دید گاهی کامل قابل قبول را نسبت به زندگی ارائه می دهد . اشاره کرد
تانترا « رشتۀ بنیادین » یا عاملی ضروزی است و ریشه های آن به شکلی گسترده و زنده در قلب بسیاری از مذاهب جای دارد. تانترا مکتبی است در عین حال بسیار اصولی، انقلابی و طغیان گر.
مهمترین دیدگاه تانترا اینست که جهان را به دو بخش برتر و فروتر تقسیم نمی کند. از دیدگاه تانترا، جهان یکپارچه است . بالا و پایین آن، دست در دستِ یکدیگر دارند و در هم آمیخته اند. آنچه که برتر است، در درون فروتر پنهان شده تا نتوان فروتر را انکار و محکوم کرد، تا نتوان آن را کشت و نابود کرد. آنچه فروتن است باید تغییر شکل یابد. باید به فروتر فرصت بالا رفتن داد... و بدین گونه است که فروتر به برتر تبدیل می شود. بین اهورا و اهریمن فاصلۀ چندانی نیست، زیرا اهریمن در اعماق قلبِ خویش، اهورا دارد، و هرگاه قلب اهریمن به جنبش آید، اهورایی می شود
به همین دلیل، ریشۀ دو کلمۀ اهریمن و اهورا یکسان است. اهریمن از اهورا گرفته شده است. در واقع، اهریمن، اهورایی است که هنوز قابلیت اصلی خود یعنی قابلیت اهورایی شدن را پیدا نکرده است. شهد و زهر، نمادهای مختلف یک انرژی اند. زندگی و مرگ نیز این چنین اند. همه چیز به همین شکل است؛ روز و شب، عشق و نفرت، شهوت و آگاهی برتر
تانترا می گوید: هرگز چیزی را محکوم نکنید. عقاید و دیدگاه های محکوم کننده احمقانه اند. شما با محکوم کردن، امکان به دست آوردن آن چیزهایی را که از تکامل ِ فروتر حاصل می شوند، از میان می برید. گِل و لای را محکوم نکنید، زیرا که نیلوفر مرداب در گِل و لای پنهان است
از گِل و لای برای به دست آوردنش بهره بگیرید. هرچند که لجن نیلوفر نیست، اما می تواند نیلوفر شود. انسان ِخلاق ِ مؤمن، به گِل و لای کمک می کند تا نیلوفر درونش را آزاد و از چنگ لای و لجن رها کند
ساراها بنیان گذار دیدگاه تانترایی است. این دیدگاه، در این دوره از تاریخ زندگی بشر از اهمیت بسزایی برخوردار است، زیرا انسان ِ امروز می کوشد تا بار دیگر متولد شود. آگاهی تازه ای بر درها می کوبد. اکنون دیگر دوگانگی ها و تعارضات نمی توانند ذهن بشر را تحت تسلط خود قرار دهند
قرن هاست که چنین رفتاری به انسان آموزش داده شده و او را فلج کرده است. به انسان احساس گناه دائم را القاء کرده اند. این تعلیمات هرگز کسی را به آزادی نرسانده، بلکه او را در زندان محبوس داشته است. این همه به انسان شادی نبخشیده و جز رنج و پریشانی برایش به ارمغان نیاورده است. همیشه همه چیز را محکوم کرده اند. از خوردنی ها گرفته تا رفتار جنسی، از روابط خویشاوندی گرفته تا روابط دوستانه، همه را محکوم کرده اند. عشق محکوم است، جسم محکوم است، ذهن محکوم است، حتی فضای کوچکی برایتان باقی نگذاشته اند که بر روی آن بایستید
تانترا به وجود و بود اعتقاد دارد. عمل و شخصیت در تانترا معنایی ندارد. به همین دلیل تانترا را ترانۀ عمل انسان می نامند، زیرا زمانی که وجود و هستی شما دگرگون شود، اعمالتان دیگرگون می شوند. برای تغییر رفتار و کردار راه دیگری وجود ندارد. آیا هرگز کسی توانسته است کردارش را بدون دگرگونی درونی تغییر دهد ؟
اگر عصبانی باشید و بخواهید برخلاف آن وانمود کنید چه می شود ؟ خشم خود را فرو می خورید. چهره ای دروغین از خود می سازید. بر چهرۀ خود ماسک می گذارید. اگر امیال شهوانی در شما باشد برای تغییر آن چه می کنید ؟ مراسم سوگواری راه می اندازید. به مقدسات متوسل می شوید، اما آتشفشان درونی در شما زنده می ماند. در واقع، روی قلۀ آتشفشانی هستید که هر لحظه امکان انفجار آن می رود و شما دائماً در ترس و نگرانی به سر می برید
آیا تا کنون به این گونه افراد توجه کرده اید . آنها همیشه می ترسند. از جهنم می ترسند. می خواهند به هر ترتیب شده به بهشت بروند، اما معنای بهشت را نمی دانند. هرگز طعم آن را نچشیده اند. اگر آگاهی تان را دگرگون کنید، به بهشت نمی روید، اما بهشت را در خود خواهید یافت
اگر خود را تغییر بدهید، ناگهان می بینید که بهشتی شده اید و بهشت در شما حلول کرده است. اما بدون تغییر، وجودتان در تضاد باقی می ماند و به این ترتیب، دروغین و غیر واقعی می شوید و تضاد درونی، از شما انسان دوگانه ای می سازد. دچار آشفته گی و جنون می گردید. خودتان را به گونه ای متفاوت از آنچه هستید عرضه می کنید. چیزی را می گویید که هرگز بدان عمل نمی کنید. اعمال و گفتارتان باهم در تناقض اند و به این طریق، با خودتان قایم باشک بازی می کنید. حاصل و نتیجۀ اعمالتان نگرانی و اضطراب دائم است. جهنم واقعی همین وضعیت است
در تانترا، طبیعی بودن و آزادگی، برترین و اساسی ترین فضیلت است. آزاد و حقیقی بودن، صفتی منحصر به فرد و یکتاست.

هیچ نظری موجود نیست: